برخی از نمونه ها عبارتند از مرگ یک فرمانروای قدیمی و تاج گذاری بر جدید، یا مرگ حیات-زندگی جدید، یا حتی چرخاندن چرخ سال. اجرا در قالب نمایش، رقص یا حتی به صورت میم اجرا می شود.
این رقص و درهم تنیدگی تا زمانی ادامه می یابد که همه روبان ها بسته شود و نماد پیوند زن و مرد - یعنی به هم پیوستن همه چیز باشد. خواندن یا آواز خواندن در حین رقص مناسب است و ممکن است آهنگ های مناسب در کتاب های باغبان یافت شود.
طلسم سیاهی
طلسم سیاهی : در اینجا نسخه ای از شعر رودیارد کیپلینگ، اثر جرالد گاردنر است: اوه، به کشیشان هنر ما نگویید زیرا آنها آن را گناه می نامند. اما ما تمام شب را در جنگل خواهیم بود. تابستانی که در آن جا خوش می کنیم.
اکنون خورشید از جنوب با بلوط و خاکستر و خار طلوع کرده است.» کشیش و کاهن به جایگاه خود در محراب باز می گردند. کشیش سرش را خم می کند و سینه هایش را با دستانش روی هم می زند. سپس کشیش تاج را از محراب می گیرد و آن را بالای سر کاهن می گیرد.
طلسم سیاهی : می فرماید: «پروردگار ما با آن بانو در کنار خود، ما را از ظلمت به سوی نور رساند. این یک سفر طولانی بود که چندان آسان نبود. با این حال، خدایان قدرت نشان دادند و از طریق آنها، همه ما رشد و شکوفایی کردیم.
حالا هر دو ادامه بدهند اکنون بانو، با پروردگارش در کنارش، در مسیر حرکت کند و نور را بگستراند و تاریکی را بیرون کند.» کاهن در حالی که پاهایش به سمت بالا و دست هایش به سمت آسمان دراز شده است می ایستد.
طلسم سیاهی : سپس کشیش تاج را روی سر کاهن میاندازد. هنگامی که او تاج گذاری می کند، یکی از اعضای پیمان آتش را در دیگ روشن می کند. عضو پیمان می گوید: «اکنون بانوی ما در میان ماست. خانم صحبت کن که ما فرزندان تو هستیم.» سپس کاهن بازوهای خود را به زمین میاندازد و آنها را بهطور گسترده روی اعضای عهد باز میکند.
او میگوید: «من او هستم که چرخ را میچرخانم، زندگی تازهای را به جهان میآورم و به کسانی که در مسیر میگذرند اشاره میکنم. در خنکای نسیم آه هایم را می شنوی. دلم در تند باد است. وقتی تشنه ای، بگذار اشک های من مثل باران ملایم بر تو ببارد.
طلسم سیاهی : وقتی خسته شدی درنگ کن تا روی زمینی که سینه من است آرام بگیری. به تو گرما و آسایش می دهم و در ازای آن چیزی نمی خواهم مگر اینکه همه چیز را مانند خود دوست داری.
بدانید که عشق جرقه زندگی است. همیشه آنجاست؛ همیشه با تو اگر ببینی با این حال، شما به دنبال دور نیستید، زیرا عشق جرقه درونی است. نوری که بدون سوسو می سوزد. کهربا در درون می درخشد.
طلسم سیاهی : عشق آغاز و پایان همه چیز است... و من عشق هستم. کشیش و کشیش می بوسند. هر یک از اعضای عهد باید یک به یک در اطراف دایره حرکت کنند تا کاهن را ببوسند و همچنین در قربانگاه هدایایی بگذارند.
هنگامی که همه اعضا به موقعیت خود بازگشتند، کشیش و کاهن دست به دست هم داده و به رقص در اطراف دایره به صورت مجرد یا زوج ادامه می دهند. وقتی اعضا به دیگ آتش نزدیک می شوند، باید از روی آن بپرند.
طلسم سیاهی : بعد از چند بار متوقف می شوند. زنگ سه بار نواخته می شود. پس از آن، پاکسازی معبد انجام می شود و زمانی برای سرگرمی، سرگرمی یا بازی به دلخواه وجود دارد و در صورت تمایل ممکن است در اطراف محراب نیز انجام شود. شب با ضیافت به پایان می رسد.
کشیش در مقابل او زانو زده و پاهای او را می بوسد. سپس کشیش تاج را می گیرد، سپس می ایستد تا آن را روی سر کاهن بگذارد. کشیش سپس در جهت عقربه های ساعت دور دایره سه بار می رقصد.
طلسم خر
طلسم خر : همانطور که کشیش در مدار دوم از روی دیگ عبور می کند، محتویات دیگ توسط یک عضو کوون روشن می شود. اکنون، هنگامی که کشیش در مدار سوم خود در اطراف دایره به دیگ در حال سوختن می آید، باید از روی دیگ بپرد.
کشیش جلوی کشیش می ایستد. کشیش از یک شمع محراب برای روشن کردن شمع های روی دایره دور سر کاهن استفاده می کند. کشیش اکنون دستهایش را کاملا باز میکند و در حالی که پاهایش را باز کرده و دستهایش را به سمت آسمان بلند کرده است، قرار میگیرد.
طلسم خر : کشیش سپس می گوید: "سلام، بانوی نور ما!" سپس همه اعضای پیمان می گویند: "سلام، بانوی نور ما!" سپس عضو پیمان میگوید: «خوش آمدی، سه بار خوش آمدی، الهه سهگانه زندگی». پوشش می گوید: "مادر خورشید، ما به تو خوش آمد می گوییم."
روپوش دیگر میگوید: ایزد بانوی آتش، ما تو را به داخل دعوت میکنیم. کشیش و کشیش اکنون به سمت دیگ حرکت می کنند. عضو عهد بزم را به کشیش می دهد. کاهن بند را به کشیش می دهد و او را می بوسد.
طلسم خر : کشیش در جهت عقربههای ساعت به دور دایره میچرخد و تمام چیزهایی را که لازم نیست پاک میکند. هنگامی که کشیش به شمال باز می گردد، زیورآلات را به کاهن پس می دهد و او را می بوسد. کاهن پس از آن بوسیده را به عضو عهد می دهد و او را می بوسد.
روکش دور دایره را جارو می کند و این کار با همه اعضای عهد تکرار می شود. هنگامی که همه نوبت به جارو کردن رسیدند، کشیش و کاهن دوباره موقعیت خود را در محراب به عهده گرفتند. زنگ سه بار نواخته می شود.
طلسم خر : اکنون مراسم کیک و آل، پاکسازی معبد و هر گونه سرگرمی، بازی یا سرگرمی به دلخواه دنبال می شود. شب با ضیافت به پایان می رسد. آیین Lughnasadh محراب و دایره با گل های تابستانی تزئین شده است. پارچه محراب و شمع های محراب باید زرد رنگ باشند.
مراسم برپایی معبد انجام می شود و به دنبال آن مراسم مناسب ماه نو یا ماه کامل انجام می شود. زنگ سه بار توسط عضوی که به عنوان احضار تعیین شده است نواخته می شود. احضارکننده می گوید: «عجله کن! عجله! زمانی برای انتظار نیست!
طلسم خر : ما به سبت رفتیم، پس دیر نکنید!» سپس کشیش یا کاهن می گوید: "به سبت!" همه اعضا می گویند: "به سبت!" کشیش و کاهن با حرکتی در جهت عقربههای ساعت، رقص یا پیادهروی را به دور دایره هدایت میکنند.
همه ممکن است به تعداد دلخواه حلقه بزنند. کشیش یا کاهن شروع به خواندن سرود برای خدایان می کند و سپس همه اعضا به آن ملحق می شوند. همه آنها در نهایت از رقصیدن یا راه رفتن و آواز خواندن منصرف می شوند.
طلسم خر : عضو پیمان می گوید: «قدرت زندگی و مرگ در اختیار خدایان است.» یکی دیگر از اعضای پیمان میگوید: «قدرت قدرتمندان بزرگ است.» پوشش دهنده می گوید: "خدا پیر و جوان است." پوشش دهنده می گوید: «و قدرت از آن اوست».
پس از این، اجرای هر موتیف فصلی ترجیح داده میشود، مانند مرگ و تولد دوباره یکی از خدایان، یا نازک شدن گیاهان برای برداشت محصول بهتر، یا کشتن خدایان مسنتر توسط خدایان جوانتر. سپس زنگ هفت بار نواخته می شود.
طلسم خر : عضو عهد میگوید: «در بحبوحه حکومت بانوی ما، برادر/عاشق/شوهر او را به یاد میآوریم. قدرت او از طریق اتحادش با الهه بزرگ است. و از طریق مرگ و تولد دوباره او، به عنوان پسر کوچکتر، محصول تضمین می شود و قدرت منتقل می شود.
آیین های سابات جزئی مراسم اعتدال بهاری تزیین محراب با گل های بهاری وحشی چه روی آن و چه در کنار آن کاملاً مناسب است. در صورت تمایل، اعضای کوون حتی ممکن است موهای خود را با گل های بهاری تزئین کنند.
طلسم قدیمی
طلسم قدیمی : گرز پریاپیک را با کاسه ای پر از خاک و هر نوع دانه بزرگ روی محراب قرار دهید. یک ورق پوست را روی محراب یا زیر محراب و همچنین یک ابزار نوشتن یا خودکار قرار دهید. پارچه محراب و شمع های محراب باید به رنگ سبز روشن باشد.
نصب معبد را انجام دهید. سه بار زنگ را بزن کشیش اکنون میگوید: «در این دایره پربرکت باد.» کشیش سپس میگوید: «در این مراسم بهار با ما آشنا شوید.» همه اعضای عهد می گویند: "ملاقات مبارک." کشیش سپس می گوید: «برادران و خواهران، سخنان مرا بشنوید. بیدار باش و به بهار سلام کن. خداوند! خانم! ما را بشنو، زیرا ما اینجا هستیم.
طلسم قدیمی : ما اینجا هستیم تا با شما و برای شما جشن بگیریم.» کشیش می گوید: "خوش آمدی، خوش آمدی بهار زیبا! از زمان تولد استقبال کنید. از زمان کاشت بذر استقبال کنید. کشیش و کشیش همه اعضای عهد را به رقصیدن در جهت عقربه های ساعت در اطراف دایره هدایت می کنند.
در حالی که همه آنها میرقصند، اعضای پیمان خم میشوند، گلهای خود را روی طرح کلی دایره میریزند، به همین ترتیب ادامه میدهند تا کل دایره تزئین شود. در صورت تمایل، همه می توانند در حالی که می رقصند آواز بخوانند. وقتی همه بایستند، زنگ سه بار نواخته می شود.
طلسم قدیمی : کشیش میگوید: «بهار زمان کاشت است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که هر یک از ما چیزی را بکاریم که میخواهد به گل برسد.» سپس یکی از اعضای پیمان می گوید: «بهار برای امیدها و آرزوهاست. برای ایده های جدید؛ برای تعادل و الهام.»
کشیش یا کاهن پس از آن میگوید: «بیایید اکنون در مورد آنچه میخواهیم بیاوریم تأمل کنیم. بیایید امیدها و فرصت های خود را در نظر بگیریم و انرژی خود را به سمت یک یا چند چیز هدایت کنیم که در جاده زندگی شروع می کنیم.» همه اعضای عهد در یک موقعیت راحت به انتخاب خود می نشینند و مدیتیشن می کنند.
طلسم قدیمی : در طول مدیتیشن، لازم است بر روی "بذر" ایده ای که می خواهید "بکارید" تمرکز کنید، که ممکن است به فرصت تبدیل شود. ممکن است بذر کیفیتی باشد، مانند پشتکار یا صبر، یا ممکن است بذر فرصتی برای انجام کاری یا خلق چیزی باشد.
بذر برای رشد و شکوفه دادن نیاز به مراقبت، پرورش و توجه دارد. پس از گذشت زمان کافی، زنگ به صدا درآمده است. کشیش یا کاهن قلم و کاغذ پوست را میگیرد و روی آن مینویسد، شکل فشردهای از "دانه" خود. پس از آن، پوسته به دور دایره میچرخند تا همه اعضای پیمان «دانههای» خود را اضافه کنند.
طلسم قدیمی : پس از بازگشت نزد کشیش یا کاهنی که برای اولین بار نوشتند، او گوشه پوسته را روی شعله شمع محراب روشن می کند و پوسته را طوری نگه می دارد که تمام پوسته خاکستر شود و خاکستر در کاسه ای با خاک بیفتد. دانه هنگامی که این کار انجام می شود، کشیش یا کاهن می گوید: «خداوندا و بانو، این دانه های ما را دریافت کنید. بگذار آنها در ذهن و قلب ما جوانه بزنند.
اعضای عهد هر دو دست خود را بلند می کنند و می گویند: «سلام پروردگارا! درود بر خدای خورشید! درود بر نور!» کشیش حرکت می کند تا کنار دیگ بایستد، کشیش در مرکز دایره باقی می ماند. همه اعضا دست به دست هم می دهند و در جهت عقربه های ساعت می رقصند.
طلسم زیر خاکی
طلسم زیرخاکی : کاهن هنگام عبور اعضاء آنها را با آب دیگ می پاشد. همه اعضا و کشیش و کشیش با هم میخوانند: «میآید ارباب گرینوود، گرینوود، میآید ارباب گرینوود، گرینوود، به خواستگاری بانو فیر.
در گرمای شورشان، شور، در گرمای شورشان، اشتیاق، در گرمای شورشان، شور، دانه دوباره برخواهد خاست. ارباب گرینوود میآید، گرینوود میآید ارباب گرینوود، گرینوود میآید ارباب گرینوود، گرینوود به خواستگاری بانوی فیر.
طلسم زیرخاکی : پس از خواندن آهنگ، باید زنگ هفت بار نواخته شود. کشیش شمع روشن را به محراب برمی گرداند و دوازده بار به آرامی در جهت عقربه های ساعت دور دایره می رقصد.
او در حین انجام این کار چنین می گوید و اعضای عهد پس از او تکرار می کنند: کشیش: "من او هستم که خداوند و نور هستم." همه: «تو اویی که خداوند و نور هستی». کشیش: "من کسی هستم که خورشید است." همه: "تو همانی که خورشید هستی." کشیش: "اجازه دهید عشق شما مانند درخشش من بدرخشد."
طلسم زیرخاکی : همه: "ما اجازه می دهیم که عشقمان مانند درخشش شما بدرخشد." کشیش: "بگذارید عشق شما مانند نور من در سراسر جهان گسترش یابد." همه: "ما اجازه دادیم که عشقمان مانند نور تو در سراسر جهان گسترش یابد." کشیش: "با خورشید باید باران را هم بشناسیم.
" همه: "همراه با خورشید باید باران را نیز بشناسیم." کشیش: "پس باید همراه با شادی درد را هم بشناسیم." همه: "پس همراه با شادی باید درد را نیز بشناسیم." کشیش: "من زندگی هستم و من امید هستم.
طلسم زیرخاکی : " همه: "شما زندگی هستید و شما امید هستید." کشیش: "من مرگ و زندگی دوباره هستم." همه: "تو مرگ و زندگی دوباره هستی." کشیش: "بدون من هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد" همه: "بدون تو هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد.
" کشیش: "با من، شما می توانید هر آنچه را که می خواهید داشته باشید." همه: "با تو، ما می توانیم هر آنچه را که می خواهیم داشته باشیم." کشیش: "من او هستم که خورشید است." همه: «تو همانی که خورشید هستی».
طلسم زیرخاکی : کشیش: «من او هستم که خداوند و نور است» همه: «تو اویی که خداوند و نور هستی». کشیش: «همانطور که من به تو نور و زندگی می دهم، شایسته است که به دیگران نیز ببخشی. بیایید همه داشته هایمان را با کسانی که هیچ ندارند تقسیم کنیم.»
طلسم سیاه
طلسم سیاه : پس از اجرا، زنگ هفت بار نواخته می شود. سپس یکی از اعضای عهد می گوید: «ما در شکاف زمان هستیم، زیرا این روز نه متعلق به سال قدیم است و نه به سال جدید. و همانطور که بین سالها فرقی نیست، بین جهانیان نیز فرقی نیست.
کسانی را که در اعصار گذشته میشناختیم و دوستشان داشتیم، آزادند که اینجا در این مکان ملاقات نزد ما بازگردند. هر یک از شما به روش خود دست دراز کنید و حضور کسی را که میشناختید و گمان میکردید از دست دادهاید احساس کنید.
طلسم سیاه : از این اتحاد دوباره نیرو جمع کنید. همگی بدانید که پایان و آغازی وجود ندارد. همه چیز یک چرخش مداوم است، یک رقص مارپیچ که می رود و برمی گردد، اما همیشه ادامه دارد.
در آن چرخش، Samhain جشنواره مقدسی است که پایان طلسم سیاه تابستان و آغاز زمستان را نشان می دهد: زمانی برای جشن گرفتن. سفری به پایین تونل تاریکی که نور بانوی ما را در انتهای خود دارد.» کشیش سپس می گوید: "سال قدیم به پایان می رسد."
طلسم سیاه : سپس همه اعضای عهد میگویند: «سال نو آغاز طلسم سیاهی میشود» کشیش/کاهن میگوید: «چرخ میچرخد» همه اعضای پیمان میگویند: «و دوباره میچرخد». کشیش یا کاهن می گوید: "خداحافظ بانوی ما" همه اعضای عهد می گویند: "
به پروردگار ما خوش آمدید." کشیش یا کاهن می گوید: "الهه تابستان به پایان خود نزدیک می شود." سپس همه اعضای عهد میگویند: «خدا-زمستان پای خود را در مسیر میگذارد». کشیش یا کاهن می گوید: "سلام و خداحافظ!" اعضای عهد همگی تکرار می کنند: "سلام و خداحافظ!"
طلسم سیاه : کشیش و کاهن سپس اعضای پیمان را در اطراف دایره به طلسم خر رقص هدایت می کنند. این ممکن است همراه یا همراه با آواز یا آواز باشد. سپس کاهن کلاه شاخدار را برمی دارد و سپس با آن جلوی محراب می ایستد.
کشیش می گوید: الهه مهربان، ما از تو برای شادی های تابستان تشکر می کنیم. ما تو را به خاطر همه فضلت سپاس می گوییم. میوه ها، محصولات کشاورزی، برداشت. با چرخش چرخ دوباره برگرد و یک بار دیگر با ما باش.
طلسم سیاه : حتی همانطور که پروردگار ما ردای را می پذیرد، با او طلسم قدیمی در تاریکی قدم بزنید تا دوباره به نور بیایید. سپس کشیش می ایستد تا با کشیش روبرو شود که کلاه ایمنی را بالای سر کشیش نگه داشته است. یکی از اعضای عهد با دیگ و آتشی که برای روشن کردن آن برپا شده است می ایستد.
کاهن میگوید: «در اینجا نماد پروردگارمان را نشان میدهم: کسی که بر مرگ و آنچه پس از آن میآید حکومت میکند. ساکن در تاریکی؛ شوهر/برادر نور. باشد که او از ما محافظت کند و ما را در هر کاری که انجام می دهیم، در داخل و خارج از این دایره، هدایت کند.
طلسم سیاه : با بانوی ما در کنارش، ما را در سختی ها هدایت کند و طلسم زیرخاکی ما را با امید به نور بیاورد.» سپس کاهن کلاه شاخدار را روی سر کشیش قرار می دهد. همانطور که او آن را قرار می دهد، یکی از اعضای پیمان آتش دیگ را روشن می کند.
:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0